شهید علــی فــلاح

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید علــی فــلاح

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید علــی فــلاح

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام علی فلاح از شهدای دانش آموز شهرستان محمودآباد می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : حشمت الله
تاریخ تولد : 1345/09/09
تاریخ شهادت : 1364/01/08
محل تولد : محمودآباد
گلزار شهدای اورطشت محمودآباد
نحوه شهادت : جراحات واره و جدا شدن سر از بدن
محل شهادت : مریوان
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

آخرين مطالب

پیام شهید

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۲ ق.ظ

پیام شهید

بنده به تبعیت از ولی فقیه به انگیزه ترویج هدف های عالی اسلامی و توسعه و برقراری ارزش های واقعی انقلاب در ادامه فعالیتم به میدان دفاع گام می نهم.

 


برادر شهید:

ایشان قبل از شهادتشان خواب دیده بودند و برای همه پیغام فرستادند و در آخرین روز مرخصی غسل شهادت کردند ناخن های خودشان را کوتاه کردند و پلاک را روی گردن گذاشتند و فردای آنروز بواسطه ترکش گلوله توپ به سر مبارکشان به درجه شهادت نائل شدند.

 

مادرشهید:

شهید به خاطر اینکه پولی برای کرایه ماشین نداشت تا به جبهه اعزام شود  و برای اینکه خرجی از خانواده نگیرد میوه هایی که در باغ بود را فروخت و پول کرایه  ی خود را جور کرد و کیف خود را به دوستش داد تا به خانواده اش بدهد و همکلاسی اش ماجرا را برای خانواده تعریف کرد ما می خواستیم بدنبالش برویم که پدر اصرار کرد نه نرویم و بعد از 18 روز خبر شهادتش رسیدبرادر شهید:

ایشان قبل از شهادتشان خواب دیده بودند و برای همه پیغام فرستادند و در آخرین روز مرخصی غسل شهادت کردند ناخن های خودشان را کوتاه کردند و پلاک را روی گردن گذاشتند و فردای آنروز بواسطه ترکش گلوله توپ به سر مبارکشان به درجه شهادت نائل شدند.

 

مادرشهید:

شهید به خاطر اینکه پولی برای کرایه ماشین نداشت تا به جبهه اعزام شود  و برای اینکه خرجی از خانواده نگیرد میوه هایی که در باغ بود را فروخت و پول کرایه  ی خود را جور کرد و کیف خود را به دوستش داد تا به خانواده اش بدهد و همکلاسی اش ماجرا را برای خانواده تعریف کرد ما می خواستیم بدنبالش برویم که پدر اصرار کرد نه نرویم و بعد از 18 روز خبر شهادتش رسیدبرادر شهید:

ایشان قبل از شهادتشان خواب دیده بودند و برای همه پیغام فرستادند و در آخرین روز مرخصی غسل شهادت کردند ناخن های خودشان را کوتاه کردند و پلاک را روی گردن گذاشتند و فردای آنروز بواسطه ترکش گلوله توپ به سر مبارکشان به درجه شهادت نائل شدند.

 

مادرشهید:

شهید به خاطر اینکه پولی برای کرایه ماشین نداشت تا به جبهه اعزام شود  و برای اینکه خرجی از خانواده نگیرد میوه هایی که در باغ بود را فروخت و پول کرایه  ی خود را جور کرد و کیف خود را به دوستش داد تا به خانواده اش بدهد و همکلاسی اش ماجرا را برای خانواده تعریف کرد ما می خواستیم بدنبالش برویم که پدر اصرار کرد نه نرویم و بعد از 18 روز خبر شهادتش رسید


۹۵/۰۶/۰۳ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی